Veterinary Medicine
University of Tehran
Animal Breeding and Breeding Group
Animal Breeding and Breeding Group
University of Tehran
University of Tehran
خون را میتوان یک بافت در نظر گرفت که سلولها و نیز ماتریس مخصوص به خود را دارد. درواقع خون را میتوان بزرگترین بافت بدن نامید. خون یکی از بافتهایی است که در آن مبادلات و انواعی از واکنشهای متقابل سلولی به نرخ بسیار بالا و با اهمیت بالاتر را میدهد. همانگونه که خون در حیات به صاحب آن جان میدهد، قادر است با رشد موجودات مضر درون خود باعث مرگ صاحب خود شود. در کتاب حاضر سعی شده دریچهای به دنیای پر از رمز و راز خون باز شود. کتاب حاضر در مورد خونشناسی حیوانات حیات وحش به رشته تحریر درآمده است.
زمینه و هدف: خربزه تلخ (کارلا) یک گیاه دارویی شناخته شده است که در جنوب شرق ایران مصرف خوراکی دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر پودر میوه گیاه خربزه تلخ بر سطح سرمی مالون دیآلدئید در موشهای صحرایی تحت تیمار با رژیم پرچرب انجام شد. روشها: در این مطالعه تجربی ۴۰ سر موش صحرایی نر بود به صورت تصادفی به ۴ گروه ۱۰ تایی تقسیم شد: موشهای گروه کنترل منفی جیره معمولی دریافت کردند. موشهای گروه کنترل مثبت با جیره پرچرب تغذیه شدند. گروه سوم جیره پرچرب را همراه با چهار درصد پودر میوه گیاه خربزه تلخ دریافت کرد و گروه چهارم علاوه بر جیره پر چرب با جیره حاوی ۸ درصد پودر میوه گیاه خربزه تلخ بهمدت ۱ ماه تغذیه شدند. در پایان دوره از قلب موشها خون گیری شد و کلسترول تری گلیسرید و مالوندیآلدهید سرم به وسیله کیتهای تجاری اندازهگیری شد. مالون دی آلدئید گروههای .(P<۰/ نتایج: سطح سرمی مالون دی آلدئید در گروه کنترل مثبت اختلاف معنی داری با گروه کنترل منفی داشت ( ۰۵ پودر گیاه خربزه تلخ سبب کاهش معنیدار .(P<۰/ تحت تیمار با میوه خربزه تلخ در مقایسه با گروه کنترل مثبت کاهش معنیداری نشان داد ( ۰۵ کلسترول و تریگلیسرید سرم در مقایسه با گروه کنترل مثبت شد. سطح سرمی مالوندیآلدئید ،کلسترول و تری گلیسرید در گروههای دریافت کننده .(P>۰/ جیره پرچرب به همراه ۴ و ۸ درصد پودر میوه خربزه تلخ اختلاف معنیداری را نشان نداد( ۰۵ نتیجه گیری: مصرف میوه نارس گیاه خربزه تلخ به همراه جیره غذایی میتواند باعث کاهش پراکسیداسیون لیپیدی و آسیب اکسیداتیو شود.
One-hundred and thirty day-old broiler chickens were kept for 6 days and on the seventh day, 120 chickens were selected and randomly divided into 5 groups with 2 replicates. To cause ascites, an amount of 0.12% sodium was added to the drinking water of 4 groups of chickens. On the fourteenth day, the amount of sodium was increased to 0.24% and at the same time, treatment with acetylosalicylic acid and berberis was started. At the age of 14 and 21 days, random sample chickens from each replicate were necropsied and were examined in terms of the factors associated with ascites. The results showed that the ratio of the weight of the right ventricle (RV) to the weight of the total ventricles (TV) and all other factors on 14th day revealed no significant difference between the groups (p>0.05). On 21st day, the RV/TV ratio in the ascites control group was significantly higher than that in the control group (p<0.05). The RV/TV ratio in the groups receiving acetylosalicylic acid and berberis were lower than those in the ascites control group; however, this reduction was not significant (p>0.05). The rate of mortality in the groups receiving acetylosalicylic acid and berberis was lower than that in ascites control group. Considering the results obtained, it can be suggested that the treatment with acetylosalicylic acid and berberis is effective to prevent ascites.
سابقه و هدف: درمناطق خشک و نیمه خشک، گونههای حیوانی که پرورش داده میشوند اغلب دامهای بومی هستند. این سیستم پرورش، ورودی کم و بهرهوری کمی دارد. منابع علوفهای که در این مناطق وجود دارد اغلب جوابگوی نیاز حیوان به صورت کمی و یا کیفی نمی-باشد. از این رو، به کار بردن راهکارهایی که بتواند منجر به افزایش راندمان استفاده از مواد مغذی موجود در علوفه برای حیوان شود، ضروری به نظر میرسد. در منطقه سیستان، علوفه نی و کاه غلات بیشترین سهم را در تغذیه تلیسههای سیستانی دارد ولی، آزمایشات درون تنی برای بررسی تاثیر علوفه نی با و بدون عمل آوری با اوره انجام نگرفته است. بنابراین، هدف از این آزمایش بررسی میزان خوراک مصرفی و قابلیت هضم مواد مغذی در تلیسههای سیستانی تغذیه شده با علوفه نی به عنوان تنها منبع خوراکی بود. مواد و روشها: 15 راس تلیسه سیستانی با میانگین وزن 26±180 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملا تصادفی استفاده شدند. تیمارها عبارت بودند از: 1) علوفه نی بدون عمل آوری، 2) علوفه نی عمل آوری شده با 1 درصد ماده خشک اوره و 3) علوفه نی عمل آوری شده با 2 درصد ماده خشک اوره. اوره ابتدا در آب حل و به علوفه نی اضافه شد و سپس به مدت 21 روز ذخیره شدند. مصرف و قابلیت هضم مواد مغذی و برخی فراسنجههای خونی اندازهگیری شدند. یافتهها: میزان پروتئین خام علوفههای عمل آوری شده با اوره نسبت به تیمار شاهد بیشتر بود (05/0P نتیجه گیری: به طور کلی با توجه به فقیر بودن علوفه نی از لحاظ محتوای پروتئین، استفاده از 2 درصد اوره به عنوان مکمل ارزان قیمت در جیره تلیسههای سیستانی منجر به افزایش میزان پروتئین خام و متعاقب آن بهبود غیر معنیدار خوراک مصرفی و افزایش قابلیت هضم پروتئین شد و همچنین میتوان بخشی از احتیاجات پروتئینی آن را تامین کرد.
To evaluate the effects of treating or supplementing common reed (Phragmites australis) with 2% urea on intake, nutrient apparent digestibility, and blood metabolites, fifteen Baluchi rams (35.4±2.3 kg body weight) were used in a completely randomized design. Treatments were as follows: 1) common reed, 2) common reed supplemented with 2% urea solution at feeding, and 3) common reed treated with 2% urea solution and stored for 21 d. Results showed that crude protein (CP) content increased with addition or treatment of urea (P<0.05). The contents of dry matter (DM) and nutrients were not affected by urea. The CP intake significantly increased in sheep fed urea whereas intake of DM, organic matter (OM), neutral detergent fiber (NDF), acid detergent fiber (ADF) and estimated energy intake (MJ/d) were not affected by supplementing with urea. Apparent digestibility of CP increased (P<0.05) in urea fed sheep and also a trend (P<0.10) for more DM and NDF digestibilities was observed in sheep fed urea treated common reed compared to control group. Blood serum urea nitrogen (BUN) concentration was higher in sheep fed urea compared with control (P<0.05), however, the other blood metabolites were not affected by supplementing or treating with urea. It can be concluded that with the exception of slight increase in DM and NDF digestibilities, no significant advantage of treating common reed with urea compared with supplementing with urea was observed. However, compared to untreated and un-supplemented common reed, urea at 2% of DM increased feed efficiency and hence can be used in Baluchi sheep diet.
هدف از این تحقیق، مقایسه عملکرد، فراسنجههای کیفیت و کمیت گوشت، تخم تولیدی و باروری در هفت سویه بلدرچین (خالدار ایتالیایی، وحشی، تکسدو، اسکارلت، سفید انگلیسی، ای ام تگزاس و وایت باتون) بود. بدین منظور از هر سویه تعدادی (125 وحشی، 159 خالدار ایتالیایی، 58 اسکارلت، 56 تکسدو، 81 سفید انگلیسی، 92 ای. ام. تگزاس و 57 وایت باتون) جوجه یکروزه تولید و از روز اول تا آخر آزمایش در شرایط یکسان پرورش داده شدند. از سن 21 تا 35 روزگی وزنکشی و اندازهگیری مصرف خوراک برای محاسبه ضریب تبدیل سویهها انجام شد. در سن 42 روزگی، به صورت تصادفی از هر سویه 10 پرنده کشتار و بعد از اندازهگیری اجزای لاشه، نمونه گوشت سینه و ران جهت بررسی کیفیت و اندازهگیری ترکیبات شیمیایی گوشت گرفته شد. با شروع تخمگذاری سویهها، تولید تخم روزانه ثبت شده و از تخمهای جمعآوری شده جهت اندازهگیری فراسنجههای کیفی و کمّی تخم، باروری و جوجهدرآوری استفاده شد. نتایج نشان داد که سویه اثر معنیداری بر مصرف خوراک، افزایش وزن، ضریب تبدیل 35-28 روزگی، خطر حذف در هفته ششم، اکسیداسیون روز 30 گوشت، افت خونابه روزهای 1 و 7، ترکیبات شیمیایی گوشت (به استثنای خاکستر)، فراسنجههای کیمیت و کیفیت تولید تخم (به استثنای ارتفاع سفیده و واحد هاو) داشت (05/0 >P). با توجه به نتایج عملکرد، فراسنجههای اجزای لاشه و کیفیت گوشت، سویه وحشی و تکسدو به ترتیب بهترین عملکرد و کیفیت گوشت را داشتند. بالاترین و پایینترین درصد تولید تخم و باروری به ترتیب در سویههای سفید انگلیسی (47/75 و 84/84 درصد) و وایت باتون (26/64 و 66/74 درصد) مشاهده شد. از لحاظ بسیاری از فراسنجههای کیفیت تخم، سویه ای ام تگزاس مناسبتر از سایر سویهها بود. با توجه به نتایج پیشنهاد میشود در پرورش بلدرچین به منظور اهداف مختلف، بهتر است سویه مناسب انتخاب شود.
سابقه و هدف: امروزه کاربرد الکارنیتین در درمان دیابت روبه افزایش است. در این مطالعه تاثیر تجویز همزمان پیشساز نیتریک اکسید (الآرژینین) و مهارکننده سنتز نیتریک اکسید (نیترو الآرژینین) بر اثر ضددیابتی الکارنیتین بررسی شده است. 180 گرم به پنج گروه تقسیم شدند: شاهد سالم؛ شاهد دیابتی ؛ دیابتی - مواد و روشها : تعداد 50 سر موش صحرایی نر با وزن 201 300 ) و دیابتی تحت mg/kg) 300 و الآرژینین mg/kg 300 )؛ دیابتی تحت تیمار با الکارنیتین mg/kg) تحت تیمار با الکارنیتین 110 ) القا شد . mg/kg, Ip) 1). دیابت نوع 1 بهوسیله تزریق آلوکسان mg/kg) 300 ) و نیترو الآرژینین mg/kg) تیمار با الکارنیتین پس از گذشت 30 روز، مالون دیآلدئید بافت کبد، پروفایل لیپیدی، گلوکز و هموگلوبین گلیکه سرم اندازهگیری شد. نتایج: در گروه تحت تیمار با الکارنیتین، گلوکز سرم، آنزیمهای کبدی، هموگلوبین گلیکه سرم و مالون دیآلدئید بافت کبد نسبت به اثر تجویز همزمان الکارنیتین و الآرژینین، بر گلوکز و هموگلوبین گلیکه سرم، مشابه اثر .(P<0/ گروه شاهد دیابتی کاهش یافت ( 05 تجویز الکارنیتین بود. پیشساز و مهار کننده سنتز نیتریک اکسید، اثرات مشابهی بر شاخصهای بیوشیمیایی سرم و مالون دی آلدئید بافت کبد داشتند. نتیجه گیری: اثر ضد دیابتی الکارنیتین احتمالا بهطور مستقل از الآرژینین و سیستم نیتریک اکسید اعمال می شود . الکارن یتین و ال- آرژینین احتمالا اثر همافزایی ندارند و تجویز همزمان آنها به بیماران دیابتی توصیه نمیشود.
زمینه و هدف: هدف مطالعه حاضر، مقایسه اثر نانو کامپوزیت پراکسیداسیون سرم موش صحرایی بود. مواد و روش کار: 56 سر موش صحرایی نژاد ویستار به هفت گروه هشت تایی شامل گروه کنترل و شش گروه تحت تیمار تقسیم شدند. موشهای گروههای تیمار محلول حاوی 20،10 و 40 میلی مول در میلی لیتر از نانو کامپوزیت روی-کیتوزان و 20،10 و 40 میلی مول در میلی لیتر نانو ذره اکسید روی را به مدت چهار هفته بهصورت تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. پس از پایان دوره موشها ب یهوش شدند و خون گیری از قلب آن ها انجام بهعنوان شاخصی از پراکسیداسیون لیپیدی به روش کلرومتری تیوباربیتوریک اسید TBARS شد.سپس میزان ( Tukey) و آزمون تعقیبی توکی ANOVA بین گروهها با تحلیل واریانس یکطرفه TBARS سنجش شد. تغییرات مقایسه شد. در گروهای تیمار شده با 20 و 40 میلی مول نانوذره TBARS یافتهها: کاهش معنیداری در میانگین تغییرات ZnO/Chitosan تزریق داخل صفاقی نانوکامپوزیت .( p<0/ اکسید روی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد ( 05 اثر معنی داری بر پراکسیداسیون لیپیدی در سرم نداش . ت نتیجهگیری: نانو ذرات اکسید روی میتواند از پراکسیداسیون لیپیدهای غشاء جلوگیری و از سلول ها در برابر نتوانست میزان ZnO/Chitosan آسیبهای اکسیداتیو ناشی از رادیکالهای آزاد محافظت کند ولی نانو کامپوزیت را در گروههای تیمار شده کاهش دهد. به نظر میرسد افزودن کیتوسان به ساختار ن انوذره روی سبب TBARS کاهش خاصیت آنتیاکسیدانی نانو ذره اکسید روی می شود
Background and Aim:The pathogenesis of avian pathogenic Escherichia coli (APEC) is different from mammalian E. coli, since in mammals, intestinal form is more prevalent, while the extraintestinal form occurs more in avian. It is logical to consider that two distinct species of poultry, broiler and Khazak, may be act in different manner against APEC. To increase the knowledge about serum resistance mechanism against APEC, the present investigation is aimed to discriminate between the act of complement system of Khazak and broiler, as native-backyard chicken of Sistan and industrial poultry, respectively.Methods:Serum was collected, aseptically, from Khazak and broiler chicken. The active and inactive (56 ‘C-30 min) serum complement of birds was dispensed, individually, into flat-bottomed 96-well microtiter plate, triplicates, and then, 104 CFU of APEC was inoculated. The growth was screened every 30 min for 6 hr, at 37’C. The statistical differences of slope value of growth curve was considered at p<0.05.Results:Statistical significance difference was observed for inhibitory effect of chicken serum complement in comparison with khazak against APEC (p<0.05).Conclusion:Findings demonstrated that the serum complement of khazak are more inefficient than broiler to APEC and the bacterium may be affect internal organ more easier, and in total, the pathogenesis is different between these two distinct species. Therefore, strategies for treatment and control of colibacillosis in khazak may be differed from broiler, regarding serum complement.
Background and Aim:Khazak chicken, as backyard and native poultry, is distributed in Sistan, border of Iran. There has been no investigation about the mechanism of serum of Khazak against Avian Pathogenic Escherichia coli (APEC).The present study was aimed to differentiate the potency of classical and alternative pathways of serum complement of Khazak against APEC.Methods:Serum was collected, aseptically, from Khazak chickens. Based on pervious references, respectively, EGTA/MgCl2, and 50’ C for 20 min was applied to inactive the classical and alternative pathways of serum complement. Into flat-bottomed 96-well microtiter plates, 104 CFU of APEC was mixed with inactivated alternative or classical pathway of Khazak complement serum, individually, with same volume. The controls were considered. The growth was screened every 30 min for 6 hr, triplicates, at 37’C. The statistical differences of slope value of growth curve was considered at p<0.05.Results:As an interesting finding, there was no statistical significance difference between inhibitory effect of alternative and classical pathways of complement system of Khazak serum against growth rate tested bacterium (p> 0.05).Conclusion:As a first report from Iran, about complement system of a native backyard chicken, the knowledge about APEC serum resistance was increased and it could play as a preliminary study to conduct vast investigation, regarding immune system of Khazak, as a potent poultry for investment. The findings could be explained by species-specific or other complement factors found in khazak immune system.